بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی1389/09/10
در علم بايد ما پيشرفت كنيم. البته علم هم خود، محصول فكر است. در همين زمان كنونى، در حركت به سمت پيشرفت فكرى، هيچ نبايستى توانى و كوتاهى و كاهلى به وجود بيايد. خوشبختانه چند سالى است كه اين حركت در كشور شروع شده؛ نوآورى علمى و حركت علمى و به سمت استقلال علمى حركت كردن. علم هم اينجورى است ديگر؛ بلافاصله در قالب فناورىها و اينها خودش را نشان ميدهد. در موارد زيادى، محصول حركت علمى هم مثل اين مسئلهى مورد بحث ما از چيزهاى بلندمدت نيست؛ نزديكتر و ثمرهى آن دمدستتر است. كار علمى را بايستى عميق و بنيانى انجام داد. اين هم يك عرصهى پيشرفت است.
بيانات در ديدار جمعى از نخبگان علمى كشور1388/08/06
حالا من با شما جوانها بخصوص، خيلى حرف دارم. اين نكتهاى كه اين خانم هنرمند گفتند، به نظر من خيلى مهم است. يكى از كارها همين است؛ كسانى بيايند طعم نياز بازارهاى غربى را، مثلًا فرض كنيد به تابلو نقاشى، به دست بياورند، بعد بيايند اينجا، پشتيبانى مالى كنند و نقاش ما را به سمت تأمين آن نياز سوق بدهند. عين همين قضيه در فيلمسازى هست. فيلمهائى را براى جشنواره نامزد كنند كه در جهت خواست آنهاست. عين همين قضيه در كار علمى ماست؛ در مقالهاى است كه در آى. اس. آى منتشر مىشود؛ در موضوع تحقيقى است كه شما در پژوهشگاه خودتان دنبال مىكنيد. به تعبير متأسفانه رائج فرنگىِ امروز، اسپانسرها مىآيند در بخشهاى مختلف، كمكهاى مالى، كمكهاى مادى، اعانهها را مىگذارند براى اينكه در آن جهت كار انجام بگيرد. به اين توجه كنيد. استقلال علمىِ كشور يكى از لوازمش همين است: استقلالِ حركت علمى، حركت هنرى و به طريق اولى، حركت سياسى. بعضى از حركات سياسى هم از اين قبيل است.
بيانات در ديدار اساتيد و رؤساى دانشگاهها1386/07/09
تحقيق، منبع تغذيهى آموزش است. ما اگر تحقيق را جدى نگيريم، باز سالهاى متمادى بايستى چشم به منابع خارجى بدوزيم و منتظر بمانيم كه يك نفر در يك گوشهى دنيا تحقيقى بكند و ما از او يا از آثار تأليفى بر اساس تحقيق او استفاده كنيم و اينجا آموزش بدهيم. اين نمىشود؛ اين وابستگى است؛ اين همان ترجمهگرائى و عدم استقلال شخصيت علمى براى يك كشور و براى يك مجموعهى دانشگاهى است. دانشگاه يك كشور، محيط علمى يك كشور ضمن اينكه ارتباطات علمى خودش را با دنيا حفظ مىكند، از تبادل علمى، از گرفتن علمى هيچ ابائى ندارد. من بارها گفتهام كه ما از شاگردى ننگمان نمىكند كه شاگردى كنيم؛ استاد پيدا بشود، ما پيش او شاگردى مىكنيم؛ اما از اين ننگمان مىشود كه هميشه و در همهى موارد شاگرد باقى بمانيم؛ اين كه نمىشود. براى يك مجموعهى علمى، اين مايهى منقصت است كه در پژوهش و تحقيق كه منشأ و منبع رويش علمى است، ضعيف باشد؛ بايد بتواند از لحاظ علمى متكى به خود باشد. البته از ديگران هم استفاده كند، با دنيا هم تبادل كند، آن وقت در اين صورت جايگاه شايستهى خودش را هم در تبادلهاى علمى در دنيا پيدا خواهد كرد؛ وقتى متكى است به دانش و تحقيق و كاركرد علمىِ خود. اين در دنيا و در مبادلات علمى هم تأثير خودش را مىگذارد. اين هم تأكيد چندباره در بارهى تحقيق.
بیانات در ديدار اساتید دانشگاههاى استان خراسان در دانشگاه فردوسى1386/02/25
روشن است كه ما يك راه طىشدهى دويستسالهى ديگران را در ظرف بيست سال نمىخواهيم طى كنيم. مدعا اين نيست كه ما در ظرف ده سال، پانزده سال، خودمان را به سطح علمى كشورى كه دويست سال است دارد تلاش علمى مىكند و از محصول دويست سال قبل از آنِ بقيهى كشورها هم استفاده كرده است، برسانيم. اين مورد نظر نيست؛ بلكه مدعا اين است كه نبايد وقت را تلف بكنيم. اگر ايران بايد آيندهاى داشته باشد و اگر اين ملت بايد همين راه استقلال و عزت و عدم وابستگى را كه در آن وارد شده ادامه بدهد، اين امكان ندارد مگر با عالم شدن اين ملت. بايد عالم بشوند و علم در اين كشور ترقى پيدا كند. علمِ وارداتى، علم- به معناى حقيقى كلمه- نيست؛ علمِ درونزا است كه اقتدار مىبخشد. اينكه من مسألهى توليد علم و شكستن مرزهاى علم را مطرح كردم، به خاطر اين است و بايد آن را جدى بگيريد. حوزهها سهمى دارند در بخشى، دانشگاهها هم سهم عمدهاى دارند در بخش ديگرى. امروز اساتيد و مديران دانشگاه بايد اينگونه به دانشگاه نگاه كنند.
پيام به كنگره عظيم حج1384/10/19
امروز جهان و بهويژه جهان اسلام دوران حساسى را مىگذراند. از سوئى امواج بيدارى سراسر دنياى اسلام را فراگرفته، و از سوئى چهرهى غدّار امريكا و ديگر مستكبران از پردهى تزوير و ريا، بيرون افتاده است. از سوئى حركت به سمت بازيابى هويّت و اقتدار در بخشهائى از جهان اسلام آغاز شده و در كشورى به عظمت ايران اسلامى، نهالهاى دانش و فناورى مستقل و بومى به بار نشسته و اعتماد به نفسى كه محيط سياسى و اجتماعى را متحوّل كرده بود به محيط علم و سازندگى كشيده شده است. و از سوئى رخنههاى ضعف و انحطاط در آرايش سياسى و نظامى دشمنان پديد آمده است.
بيانات در ديدار جمعی از مخترعان جوان1384/01/30
از استقلال و خودباورى ملت ايران، سياستهاى زيادهخواه و دخالتجوى جهانى ضرر مىبردند. براى يك ملت، سم بزرگ عبارت است از وابستگى؛ و پادزهر اين سم، عبارت است از خودآگاهى، استقلال فكرى، استقلال علمى، روى پاى خود ايستادن، خود را اداره كردن و خود را محتاج ديگران نديدن. بنابراين، اينها بايد اين پادزهر را از دسترس اين ملت دور نگه دارند؛ اين طبيعى است.
بيانات در ديدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهى1383/04/01
در مورد جهاد دانشگاهى من اعتقادم اين است كه اين تركيب- جهاد و دانشگاه، و تلفيق جهاد كه يك امر ارزشى معنوى است با علم و دانش و با دانشگاه- داراى پيام است؛ نشان مىدهد كه مىتوان علم جهادى و نيز جهاد علمى داشت؛ اين همان كارى است كه شماها مشغوليد. علم شما علم جهادى است؛ با جهاد و با اجتهاد همراه است؛ دريوزهگرى و منتظر نشستن براى هديه شدن علم از اين سو و آنسو نيست؛ دنبال علم مىرويد تا آن را بهدست بياوريد؛ اين علم جهادى و علم برخاستهى از مجاهدت و اجتهاد و تلاش است. از طرفى شما مشغول جهاد هستيد. جهاد يعنى مبارزه براى يك هدف والا و مقدس. ميدانهايى دارد؛ يكى از ميدانهايش حضور در نبردهاى مسلحانهى رايج جهانى است. ميدان سياست هم دارد؛ ميدان علم هم دارد؛ ميدان اخلاق هم دارد. ملاك در صدق جهاد اين است كه اين حركتى كه انجام مىگيرد، جهتدار و مواجه با موانعى باشد كه همت بر زدودن اين موانع گماشته مىشود؛ اين مىشود مبارزه. جهاد يعنى يك چنين مبارزهيى، كه وقتى داراى جهت و هدف الهى بود، آنوقت جنبهى تقدس هم پيدا مىكند. شما مبارزهى علمى مىكنيد؛ زيرا اين كار شما بهطور واضح دشمنان بسيار سرسختى دارد كه نمىخواهند اين حركت علمى و تحقيقى انجام بگيرد. لذا به نظر من جهاد دانشگاهى فقط يك نهاد نيست، بلكه يك فرهنگ است؛ يك سمتگيرى و حركت است. هرچه بتوانيم ما اين فرهنگ را در جامعه گسترش دهيم و آن را پايدار و استوار كنيم، كشور را به سمت سربلندى و عزت و استقلال حقيقى بيشتر پيش بردهايم.
بيانات در ديدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهى1383/04/01
شما اسمتان جهاد دانشگاهى است؛ روى اين اسم تكيه كنيد و به مقتضاى اين اسم تمسك كنيد و حقيقتاً جهاد كنيد. وقتى جهاد؛ يعنى تلاش هدفدار براى خدا، وجود داشت، بدون ترديد موفقيت هم با آن همراه خواهد بود. ما راهى كه به سمت مرزهاى پيشرفتهى دانش در همهى زمينهها داريم، مسلم بدانيد كه جز با روحيهى استقلال، روحيهى توكلِ به خدا و روحيهى كار براى ايمان طى نخواهد شد. بايد اين راه را سريع طى كنيم و راههاى ميانبُر را پيدا كنيم و خودمان را برسانيم؛ مرزهاى دانش را باز و مرزهاى جديدى را ايجاد كنيم؛ اين كار ممكن است؛ زيرا اينجا سرزمين علمخيز است و شماها نشان داديد كه مىشود. درهاى بسيارى از اين دانشها بر روى كشورهايى مثل كشور ما و غير دارندگانش بسته است و وقتى اجازه مىدهند دانش منتقل شود، كه كهنه و دستمالى شده است و از نويى و طراوت افتاده است. البته در همهى زمينهها همينطور است؛ در زمينههاى علوم انسانى هم همينطور است. من آنروز به دوستانى كه در زمينههاى اقتصاد و مديريتهاى گوناگون كشورى كار مىكنند و در اينجا بودند، گفتم كه مطالبى را امروز بعضىها در اينجا دنبال مىكنند، كه منسوخ شده است. نظريات برتر آنها به بازار آمده و مورد عمل قرار گرفته و آنها مشغول كار هستند، ولى تعدادى در اينجا- كسانى كه مجذوب حرف آنها هستند- تازه دارند آن دنبالهها را مطرح مىكنند! بعضى مىگويند تعبد پيش خداى متعال و پيش دين نداشته باشيم، اما خودشان در مقابل غرب و در مقابل اروپا و امريكا تعبد دارند! اين افراد تعبد در مقابل خدا را قبول نمىكنند، ولى تعبد در مقابل سرمايهدارى غرب و دستگاههاى قدرت سياسى متكى به آن سرمايهدارى را با جان و دل مىپذيرند!
اين نهاد انقلابى است؛ انقلابى بمانيد؛ توصيهى مؤكد من اين است. حركت انقلابى برخلاف القائات افراد خبيث و يك عده از قلمبهمزدهاى داخلى كه آن را ترويج مىكنند و اينطور القاء مىكنند كه انقلاب يعنى آشفتگى؛ سردرگمى؛ هيچى به هيچى نبودن و سنگ روى سنگ بند نشدن، نيست، بلكه انضباط انقلابى، برترين و قوىترين انضباطهاست. بىنظمىاى كه اول انقلاب ديده مىشود، بهخاطر اين است كه بناى غلط و كج و پوسيدهاى وجود دارد، كه بايد آن را به هم ريخت و بناى نويى گذاشت. آن بههمريختگى متعلق به اول انقلاب است؛ انقلاب كه آن بههمريختگى نيست؛ انقلاب يك امر مستمر است؛ انقلاب يعنى سازندگى؛ يعنى رويش و بالندگى. رويش و بالندگى بدون انضباط، بدون قانون و بدون نظم مگر ممكن است؟! بهترينِ كارها را كسانى كردهاند كه با روحيهى انقلابى كردهاند؛ هم در جنگ، هم در سازندگى و هم در علم و مسائل فرهنگى. بنابراين، انقلابى بمانيد. روحيهى انقلابى يعنى اسير حدود تحميلى نشدن؛ قانع به گيرندگى قطرهچكانى نشدن؛ با اميد دنبال هدف حركت كردن، و با انگيزه، با نشاط، با اصرار و پيگيرى آن را بهدست آوردن. اين، انقلاب و حركت انقلابى است.
بيانات در ديدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهى1383/04/01
در بارهى مسألهى علم و تحقيق بايد بگويم كه عمدهى موضوعهايى كه قدرتهاى سلطهگر در نظام سلطهى جهانى براى حفظ اين رابطهى سلطهگر و سلطهپذير رويش تكيه مىكنند، سه موضوع است: سلطهى فرهنگى، سلطهى اقتصادى، سلطهى علمى. لازمهاش هم اين است كه نگذارند آنطرف سلطهپذير يا آن كسى كه سلطه بر او تحميل شده، در اين سه زمينه به استقلال و به خودباورى و به پيشرفت برسد؛ نه در زمينهى مسائل فرهنگى، شامل ايمان و اعتقاد و فرهنگىِ به معناى خاص؛ ارزشها و هدفها و جهتگيريها؛ نه در زمينهى اقتصادى، و نه در زمينهى علمى.
كشورهاى تحت سلطه هرگز يك اقتصاد درست و حسابى نداشتهاند. گاهى يك رونق ظاهرى داشتهاند، كه مىبينيد در بعضى از كشورهاى تحت سلطه رونق ظاهرى دارند؛ اما ساخت اقتصادى خراب است؛ يعنى اگر يك شير را رويشان ببندند؛ يك حساب را مسدود كنند، يا تصرف اقتصادى كنند، همه چيز فروخواهد ريخت و نابود خواهند شد. شما ديديد كه يك سرمايهدار توانست چند كشور آسياى جنوب شرقى را در مدت دو سه ماه به ورشكستگى برساند؛ آن هم دو سه كشورى كه توسعهى نسبتاً خوب و رونق اقتصادى داشتند. رئيس يكى از همين كشورها در همان روزها بهمناسبتى به تهران آمده بود و با بنده ملاقات كرد و گفت همين قدر به شما بگويم كه ما در يك شب بكلى فقير شديم! يك سرمايهدار امريكايى، يهودى مثل نخى كه بهيكباره مىكشند و يك بنا؛ بناى عروسكى، روى هم مىريزد، عمل كرد و يك نخ را كشيد و همه چيز را به هم ريخت. آمريكاييها آنجايى كه لازم داشتند، پنجاه، شصت ميليارد تزريق كردند- پنجاه ميليارد به يكى، سى ميليارد به يكى ديگر- اما آنجايى كه لازم نداشته باشند، تزريق نمىكنند و آن كشور را به خاك سياه مىنشانند. البته تزريق كردن يعنى اينكه دوباره همان ساخت عروسكى را به شكل ديگرى برپا كنند. بههرحال، نمىگذارند اقتصاد اين كشورها استحكام پيدا كند.
در رابطه با فرهنگ كشورهاى تحت سلطه، اولين كارى كه سلطهگران مىكنند- كه از قديم مرسوم بوده است- اين است كه فرهنگ اين كشورها را؛ زبانشان، ارزشهايشان، سنتها و ايمانشان را با تحقير، با فشار، با زور، و در مواقعى بهزور شمشير و درآوردن چشم- كه در تاريخ مواردى از آن را داريم- نابود مىكردند و نمىگذاشتند كه مردم به زبان خودشان تكلم كنند؛ براى اينكه زبان وارداتى را قبول كنند. وقتى انگليسىها به شبه قاره هند آمدند، زبان فارسى را كه زبان ديوانى رايج بود، نگذاشتند پابرجا بماند و با گلوله و با فشار گفتند كه حق نداريد فارسى حرف بزنيد؛ فارسى را منسوخ كردند؛ انگليسى را به جايش آوردند. در دورهى حكومت سياه پهلوىها هم باورهاى مذهبى و عمومى و نيروبخش به جامعه؛ ايمان و اعتقادات، را از مردم بتدريج بيرون كشاندند و غيرتزدايى و ايمانزدايى كردند.
يكى از موضوعهايى كه نمىگذارند در كشورهاى زير سلطه رشد كند و بهشدت مانع آن مىشوند، مسألهى علم است؛ چون مىدانند علم ابزار قدرت است. خود غربىها با علم به قدرت رسيدند؛ اين يكى از پديدههاى تاريخ بود. البته علم بين شرق و غرب دست به دست گشته و براى مدتى هم آنها در جهالت بودند. در همان دورهى قرون وسطا، كه خودشان توصيف مىكنند، در اين طرف دنيا وقت شكوفايى علم بوده است؛ اما بمجردى كه آنها به علم رسيدند، از علم به صورت يك ابزار براى اقتدار و كسب ثروت و گسترش سلطهى سياسى و جذب ثروت ملتها و توليد ثروت براى خودشان استفاده كردند و از آن ثروت باز توليد علم كردند و علم را بالا بردند و دانش خودشان را رشد دادند. آنها مىدانند كه علم چقدر در قدرت بخشيدن به يك ملت و به يك كشور، تأثير دارد، لذاست كه اگر بخواهند نظام سلطه؛ يعنى رابطهى سلطهگر و سلطهپذير باقى بماند و حاكمِ بر نظم جهانى باشد، بايد نگذارند آن بخشى كه آنها مايلند سلطهپذير باشند، داراى علم شوند؛ اين يك استراتژى است كه بروبرگرد ندارد و الآن رفتارشان هم در دنيا بر همين منوال است؛ لذا بايد براى كسب علم و تحقيق جهاد كرد؛ بايد كار كرد.
ما در دوران قبل از انقلاب سالهاى متمادى از علم دور مانديم. يك دوره، دورهى خواب و غفلت مطلق بود؛ يك دوره هم كه بيدارى و آگاهى بهطور طبيعى در بين ملتها به وجود آمد، دورهى فريب بود. نمىگذاشتند علم به معناى واقعى كلمه وارد كشور شود؛ سرگرم مىكردند و راه تحقيق را باز نمىكردند؛ استعدادها را پرورش نمىدادند و تشويق نمىكردند. انقلاب آمد اين ديوارها و اين مرزها و اين محدوديتها را برداشت و خودآگاهى علمى به وجود آمد؛ اما اين حركت بدون مديريت، بدون حركت و بدون عزم و اراده به جايى نخواهد رسيد. همهى كارها، از جمله مسألهى تحقيق و علم، مديريت سازمان يافته لازم دارد؛ لذا بايستى اين كار را پيش بُرد. البته بخشى از اين كار مربوط به مسئولان دولتى است و بخشى مسئوليت دانشگاهها و بخش ديگر مربوط به مسئوليت مراكز علمى است. و شما بهعنوان جهاد دانشگاهى جزو بهترين مراكزى هستيد كه مىتوانيد در اين مسئله اهتمام بورزيد و احساس مسئوليت كنيد؛ كه البته مىكنيد. خوشبختانه من شاهدم و مىبينم كه پيشرفت شما در كار علم خيلى خوب بوده؛ دنبال كنيد.
بيانات در ديدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهى1383/04/01
مسألهى ما مسألهى بمب هستهيى نيست؛ ما بمب هستهيى را مىخواهيم چهكار كنيم. وانگهى وقتى از بمب هستهيى استفاده مىكنند، فقط آنهايى كه دشمن هستند كشته نمىشوند، بلكه كسانى هم كه دشمن نيستند، كشته مىشوند و اين برخلاف عقيدهى ماست؛ برخلاف ممشى و روش ماست. بمب هستهيى كه برّ و فاجر را مىبرد؛ خوب و بد را از بين مىبرد؛ تر و خشك را باهم مىسوزاند، كار نظام اسلامى نيست.
و اما مسألهى فناورى هستهيى و آن مقدارى كه ما دنبالش هستيم، مقولهى ديگرى است. اينجا فقط اشتراكى كه دارند، در مادهى اورانيوم است. آن، اورانيوم نوددرصد و صنعت پيچيدهى سلاحسازى را احتياج دارد، و اين، اورانيوم بين سه و چهار درصد براى سوخت نيروگاه اتمى، كه امروز ما در بوشهر داريم. اورانيوم غنىشدهى سه تا چهار درصد كجا و بالاى نوددرصد كجا! اين چيزى است كه طبق مقررات بينالمللى براى همه آزاد است و هيچ اشكالى ندارد؛ همهى كشورها اگر به اورانيوم نياز داشته باشند- يا نياز هم نداشته باشند- مىتوانند آن را تا سه، چهار درصد توليد كنند. معاهدهى بينالمللىMPT هم وجود دارد كه همه قبول كردهاند، ما هم قبول كرديم و از لحاظ مقررات جهانى هم هيچ اشكالى ندارد. اگر ما اين فناورى را نداشته باشيم، معنايش اين است كه فردا كه رآكتور هستهيى بوشهر ساخته شد، ما براى سوختش بايد برويم درِ خانهى اين كشور و آن كشور را بزنيم و بگوييم به ما سوخت بدهيد. اگر يك روز به هر دليلى- به دليل سياسى، مسائل بينالمللى و يا روابط دوجانبه- نخواستند به ما سوخت بدهند، يعنى اينكه ما ديگر نيروگاه نداريم؛ آنها اين را مىخواهند. آنها مىخواهند شما بخارى را داشته باشيد، نفت بخارى دست آنها باشد. يعنى وابستگى را با ايجاد رآكتور هستهيى بيشتر كنند، نه كمتر.
آنچه امروز جنجال آمريكاييها عليه ايران را به وجود آورده و اينها را دستپاچه كرده، اين است كه اينها دارند مىبينند كه ايران نيروگاه هستهيى را به وجود آورده و مىتواند برق هستهيى توليد كند و سوخت و خوراك آن را هم خودش در داخل توليد مىكند. اين، اولين نقطهى نگرانى اينهاست. من يكوقت گفتم كه اگر نفت در اختيار آنها بود و ما احتياجِ به نفت داشتيم، يك بطرى نفت را به قيمت پدر و مادرشان به ما مىفروختند. اينطور نبود كه يك بشكهى نفت را مثلًا فرض كنيد بيست، سى يا سى و پنج دلار- و در واقع مفت- كه ما الآن داريم مىفروشيم، بفروشند. ولى مىبينيد كه كشورهاى داراى نفت، سرمايهى تجديدنشدنى خودشان را تبديل مىكنند به يك پول ناقابل. اينها مىخواهند همين معادله را در مسألهى سوخت اتمى به وجود بياورند؛ يعنى كارى كنند كه اگر ما نيروگاه اتمى هم داريم، براى سوختش محتاج آنها باشيم.
نقطهى دوم نگرانى آنها اين است كه از اين ناراحتند كه اين دانش در داخل رشد كرده و روئيده است؛ يعنى در واقع بومى است. البته اين به معناى آن نيست كه ما اين دستگاه را اختراع كرديم؛ نه، بلكه به اين معناست كه ما براى فراگيرى اين كار درِ خانهى آنها نرفتيم. محققان جوان خودمان- همين جوانهايى مثل شما- و صدها مغز متفكر و خوشفكر توانستهاند اين دستگاه عظيم را راهاندازى كنند و به نتيجه برسانند؛ دانش را در ميان خودشان بارور كنند؛ فناورى را به وجود بياورند و درِ خانهى اين و آن نروند؛ اين يكى از نگرانىهاى آنهاست؛ چرا، چون مىبينيد اين درست برخلاف آن فلسفهى استكبارى است كه كشورهايى كه مىخواهند تحت سلطه باشند، نبايد در دانش و فناورى استقلال داشته باشند؛ بايد دستشان دراز باشد؛ محتاج آنها باشند. آنها مىدانند كه اگر امروز كشور و ملت ايران توانست بر قلهى اين فناورى بنشيند، سخن حق او در دنيا كه همان استقلال امت اسلامى و عزت اسلامى است، بيشتر در بين مسلمانها و در جوامع اسلامى جايگزين خواهد شد و ذهنها بيشتر آن را قبول خواهند كرد؛ از اين ناراحتند؛ لذا جنجال مىكنند. بنابراين حقيقتِ قضيه غير از آن چيزى است كه آنها مىگويند.
مسئولان كشور ما در زمينهى مسائل سياسىِ اين كار آنچه كه بايد بگويند، گفتند. آقاى رئيسجمهور و مسئولان اين پروژهى هستهيى و وزارت خارجهى ما آنچه كه گفتند، درست است. پاسخ ياوهگوييها و زيادهطلبىهاى ديگران را آنها دادند. من درصدد اين نيستم كه در اين زمينه چيزى بگويم؛ من مىخواهم حقيقتِ مطلب براى ملت ايران روشن شود. ملت ايران نمىخواهد يك ظلم مضاعف را قبول كند. اظهار نگرانى مىكنند كه شما ممكن است از اين طريق بتوانيد به سلاح هستهيى دست پيدا كنيد. اگر اروپاييها و ديگران حقيقتاً راست مىگويند و نگران سلاح هستهيى هستند، ما مىگوييم نه، مطمئن باشيد؛ ما دنبال سلاح هستهيى نيستيم؛ به همان دليلى كه گفتم. اما اگر از اينكه ملت ايران اين فناورى فاخر و برجسته را كه متعلقِ به خود اوست و بومى است، دارد، ناراحتند و مىخواهند آن را متوقف كنند، بازهم به آنها مىگويم مطمئن باشيد كه ملت ايران زير بار نخواهد رفت. آنچه كه امروز محققان، دانشمندان و دولت ايران در زمينهى فناورى هستهيى انجام مىدهند، وظيفهى بزرگ آنهاست و كار بزرگى است و اين كار براى جلوگيرى از وابستگىِ به بيگانگان و براى حفظ استقلال ملى است، كه به آن نياز دارد.
ياوهگوها و ياوهبافها بيخود سعى نكنند اينطور بپراكنند كه چه لزومى دارد اين كار و چرا دنبالش مىكنند؛ نه، اين نياز ملت ايران است. امروز كشورهاى پيشرفتهى دنيا بيشترين يا سهم مهمى از انرژى برق خودشان را از نيروگاههاى هستهيى توليد مىكنند، نه از نفت كه هم سرمايهى دودزاست، و هم تمام شدنى و هم قابل تبديلِ به چيزهاى بسيار ارزشمندتر از سوخت. آنها كه مىخواهند ملتهاى داراى نفت را از اين موهبت محروم كنند، مىگويند شما كه نفت داريد، ديگر به انرژى هستهيى چه نيازى داريد؟ مگر بايد نفت را تمام كنيم، بعد دست به طرف شما حتماً دراز كنيم! سرنوشت ملتها نياز به شماست؟ آنها مىگويند نفت را مصرف كنيد، بعد دستتان كه خالى شد، محتاج ما شويد؛ بياييد درِ خانهى ما. ملت ما نمىخواهد اين را قبول كند و ما بايد به سمت انرژى هستهيى براى توليد برق برويم؛ اين نياز كشور ماست؛ بايد به اين راه برويم، و الّا عقبماندگيهاى يكى دو قرن گذشته بازهم مضاعف خواهد شد و آن وقت يك قرنِ ديگر اين ملت را عقب مىاندازند. بنابراين رفتنِ دنبال اين كار وظيفهى ملى است. وقتىكه دنبال اين كار مىرويم، بايستى قضيه را بومى كنيم و اگر بومى نكنيم، باز همان وابستگى و باز همان نياز است. وقتى مىخواهيم وابسته نباشيم و كار بومى باشد، البته فشار هست. بايد در مقابل فشارها مقاومت كرد. آنهايى كه نفهميده عليه اين فكر حرف مىزنند، نمىفهمند و ملتفت نيستند كه دارند به اين ملت خيانت مىكنند و همان چيزى را كه امريكا مىخواهد، بيان مىكنند و بر زبان مىآورند: چه لزومى دارد؟ چه احتياجى داريم؟ ولش كنيم! بله، معلوم است كه آنها دلشان مىخواهد ما هيچچيز توليد نكنيم و غذاى حاضرمان را هم از آنها بگيريم؛ به شرطى كه پول داشته باشيم. وقتى هم نداشتيم، اگر ملت از گرسنگى بميرند، آنها كه ابايى ندارند؛ چون هزار هزار مىكُشند و از مردن هزار هزار و ميليون ميليون هم هيچ باكى ندارند. وظيفهى ملى ما امروز اين است كه دنبال اين فناورى و فناورىهاى مشابه، هرچه كه ما را به اوج قلهى علم نزديك كند، برويم و امروز دنبال كردن آن براى ملت ما واجب است و براى كسانى كه مىتوانند، وظيفهى آنهاست تا بتوانند ملت را به عزت برسانند و از وابستگى رها كنند.
از خداوند متعال مىخواهيم كه همهى شماها را موفق بدارد؛ مؤيد بدارد؛ كسانى كه در راه استقلال علمى كشور دارند تلاش مىكنند، إن شاء اللّه پيش خداى متعال مأجور و موفق باشند و ملت ايران إن شاء اللّه در پيشبرد اين حركت علمى و تحقيقى- كه جوانهايش امروز بحمد اللّه شروع كردند- روز به روز موفقتر باشند.
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین1382/09/26
در خطبهى نهجالبلاغه هم هست كه خداى متعال پيغمبر را فرستاد «و يثيروا لهم دفائن العقول(199)»؛ تا گنجينههاى خرد را در ميان انسانها برشورانند؛ برانگيزانند. اين خرد براى چيست؟ اين خرد براى پيدا كردن راه زندگى است. بايد فكر كرد؛ بايد با تحليل و سنجش راه زندگى را پيدا كرد. مهمترين توصيهى من به شما جوانان عزيزم همين است. يكى از شعارهايى كه بنده در اين چند سال تكرار مىكنم اين است كه نبايد بهطور دائم در عرصهى تجربه و ترجمه - علم ترجمهاى، حتّى فكر ترجمهاى، ايده و مكتب و ايدئولوژى و اقتصاد و سياست ترجمهاى - بمانيم؛ زيرا اين ننگ است براى انسان كه از خرد، سنجش، تحليل و درك و فهم خود استفاده نكند و چشم را روى هم بگذارد و مرعوب موج تبليغاتىاى شود كه بر او تحميل مىكنند، تا سخنى را بپذيرد.
بزرگترين بلايى كه مستقيم و غيرمستقيم در اين دويست سالِ دوران استعمار بر سر ملتهاى مشرق و بخصوص ملتهاى اسلامى آمد، همين بود كه در مقابل تبليغات غرب مرعوب شدند و عقبنشينى كردند. اين تهاجم خونين و بسيار سهمگين را كه سردمداران استكبار غربى از طريق فرهنگ به آنها كردند، نتوانستند تحمّل كنند و مجبور شدند عقبنشينى كنند و دستهايشان را بالا ببرند. در همهى زمينههاى زندگى، غربيها و اروپاييها فكرى را پرتاب كردند كه هركس با آن مخالفت كرد، شروع كردند به هوچيگرى و مسخره و اهانت كردن؛ فشار آوردند تا فرهنگ خودشان را حاكم كنند. اين فرهنگ تنها امتيازى كه داشت اين بود كه فرهنگ اروپايى بود؛ هيچ امتياز ديگرى نداشت. البته هركدام از ملتها فرهنگى دارند كه مىتوانند از يكديگر استفاده كنند و فرهنگ خود را با گرفتن تجربه و درس از ديگران تكميل نمايند. ما با اين مخالفتى نداريم و صددرصد موافقيم؛ اما آنچه در دنيا پيش آمد، اين نبود.
تفاوت بينِ تهاجم و تعامل فرهنگى در اين است كه تعامل فرهنگى مثل اين است كه شما بر سرِ بساط ميوه يا غذا و سبزىفروشى مىرويد و آنچه را كه ميلتان مىكشد، چشم شما و كامتان مىپسندد و با مزاجتان مساعد است، انتخاب مىكنيد و مىخوريد. در عالم فرهنگ هم همين است كه آنچه ديديد و پسنديديد و مناسب خود دانستيد و در آن ايرادى مشاهده نكرديد، از مجموعه و ملت ديگر مىگيريد؛ هيچ اشكالى هم نداد. «اطلبوا العلم ولو بالصين»؛ اين را هزار و چهارصد سالِ پيش به ما ياد دادند. در تهاجم فرهنگى به شما نمىگويند انتخاب كن، بلكه شما را مىخوابانند، دست و پايتان را مىگيرند و مادّهاى را كه نمىدانيد چيست و نمىدانيد براى شما مفيد است يا نه، با آمپول به شما تزريق مىكنند. البته دنياى غرب نگذاشت ما حس كنيم كه دست و پايمان را گرفتهاند و به ما تزريق مىكنند؛ صورتِ قضيه را طورى قرار داد كه ما خيال كرديم انتخاب مىكنيم، در حالىكه انتخاب نمىكرديم؛ بر ما تحميل كردند. آن وقت اينها همان كسانى هستند كه اگر اندك خدشهاى به فرهنگ رايج و مورد قبولشان وارد شود، جنجال راه مىاندازند. شما ببينيد در فرانسه كه آن را مهد آزادى مىدانند، براى سه چهار دختر روسرىدارِ مسلمان چه سر و صدايى راه انداختهاند! اين است كه مىگوييم بايد فكر كنيم؛ بايد تحليل كنيم. انديشهى ترجمهاى براى يك ملت، سرنوشت بسيار سختى را بهوجود مىآورد. اين توصيهى هميشگىِ من به شما جوانان عزيز است.
بيانات در ديدار جمعى از اعضاى تشكّلها و كانونها و نشريات و هيأتهاى مذهبى و شمارى از نخبگان دانشجويى1382/08/15
بنده وقتى جنبش نرمافزارى يا توليد علم را - كه معنايش خارج شدن علم از حالت تقليدى و ترجمهاى است - مطرح كردم، مسأله به اين صورت زنده نبود. الان هرجا كه به محيطهاى دانشجويى و دانشگاهى مىروم، مىبينم استاد، دانشجو، محقّق و پژوهشگر از جنبش نرمافزارى حرف مىزند. اين خوب است. وقتى در يك مجموعه باور بهوجود آمد، اين باور پشتوانه حركتِ ماندگار و پايدار خواهد بود. ما اين را مىخواهيم. من مىگويم در اين قضيه شما بايد جدّى باشيد
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتى1382/02/22
اين كه ما مسأله توليد علم را مكرّر در دانشگاه مطرح كرديم و باز هم مطرح مىكنيم و در آينده هم انشاءاللَّه مطرح خواهيم كرد، معنايش اين نيست كه از يكيك مخاطبان مىخواهيم توليد علم كنند؛ بلكه معنايش اين است كه اين ارزش، هدف و حركت جمعى - كه انگيزههاى فردى در پى آن است - بشود. البته علمِ ترجمهاىِ محض خوب نيست؛ مگر به عنوان يك وسيله. ما نبايد دچار ترجمه شويم. علم و فرهنگ ترجمه و سيستمها و روشهاى ترجمهاى، درست نيست. اين بحثها در جلسه اساتيد هم مطرح بود. بنده مىگويم ما به عنوان يك ملت با استعداد، بايد علمآفرينى كنيم و مىتوانيم. كسانىكه علمآفرينى كردهاند، هم از لحاظ استعداد و هم از لحاظ سوابق علمىِ درخشانِ تاريخىاى كه ما داريم، از ما جلوتر نبودند؛ بنابراين ملت ما مىتواند. اين به عنوان طرح يك خواسته عمومى در دانشگاههاست، تا انشاءاللَّه همه آن را دنبال كنند.
اصلاً اين مسأله به اين صورت، فردى نيست و شايد هم همه توانايى توليدِ علم را ندارند؛ بايد اين به عنوان يك مطالبه عمومى درآيد و سنّت كار در دانشگاه شود تا فقط به فكر يادگرفتن آنچه ديگران به دست آوردهاند، نباشيم؛ بلكه افزودن بر ذخيره به دست آمده به وسيله ديگران را هم وجهه همّت خود قرار دهيم.
بيانات در ديدار جمعى از نخبگان علمی1381/07/03
دنبال توليد علم، ژرفبينى و ژرفيابى در علم باشيد. حال كه هوش و استعداد و آمادگى ذهنى داريد، همّت را به اين كار بگماريد. به اينكه چارچوبهاى عادّى را ياد بگيريد، يا در فلان چيز- به قول شما- نمره بياوريد، فكر نكنيد؛ به علم فكر كنيد. البته اين، فرهنگ حمايت از علم و پژوهش و كارهاى مديريّتى را لازم دارد. اما عامل ديگرى كه ممكن است حتّى بر عوامل قبلى غلبه كند، ميل و علاقه و اراده و خواست شماست. همّت كنيد كشور را از لحاظ علمى بسازيد.مخاطب من، جمع معدود شما نيست. نخبگانى در رديف شما در كشور هستند كه يا قبل از شما بودهاند و يا بعد از شما خواهند آمد. نخبگان علمى در هر رشتهاى كه هستند، بايد براى تقويت و توليد علم در داخل تلاش كنند. اين كشور بحمد اللّه از اين امكانات برخوردار است. امروز به بركت انقلاب، راه انديشيدن باز شده است؛ اما يك روز بود كه اصلًا چنين اجازهاى داده نمىشد. شما ببينيد قبل از انقلاب، در همين محيط دانشگاهى كشور، اصلًا اين فكر راه نداشت كه يك ايرانى ممكن است بتواند در ساختن علمى كشور خود، با استقلال حركت كند. بعضى از شما دوستان گفتيد و درست هم گفتيد كه برنامههاى علمى و تحصيلى و آموزشى در كشور ما چيزى بود كه ديگران براى كشورى كه بايد هميشه از آن استفاده كنند و آن را استثمار نمايند، طرّاحى كرده بودند و همان عمل مىشد. فرهنگى هم در كنارش وجود داشت؛ فرهنگ وابستگى علمى و عملى به غرب و بزرگ انگاشتن غرب؛ به طورى كه اصلًا نمىشود به سايهى او رسيد؛ چه برسد كه به خود او رسيد و اصلًا او را عقب گذاشت. انقلاب آمد اينها را به هم زد.
بيانات در ديدار جمعى از نخبگان علمی1381/07/03
نظرات شما عزیزان:
شما كه از استعدادى برخوردار هستيد و فرض هم مىكنيم كه انشاءاللَّه امكانات براى تكامل و تعالىِ علمى و فكرى شما فراهم شود و بتوانيد در همان رشتههايى كه مورد علاقهتان است، كار علمى بكنيد، همّتتان بايد به چه چيزى گماشته شود؟ آن چيزى كه به نظرم از همه مهمتر مىآيد، اين است كه همّت جامعه علمى ما بايد به توليد علم گماشته شود. ما نبايد به ترجمه و فراگيرى اندوختههاى ديگران اكتفا كنيم. نه اينكه فرا نگيريم؛ هيچ كس نمىگويد از ديگران فرا نگيريم؛ چرا، بايد فرا گرفت؛ ليكن علم را بايد توليد كرد.
ما اين مشكل تاريخى را داريم و متأسّفانه اين مشكل در حكومتهاى وابسته و فاسد پيشينِ اين كشور ريشه دارد و بلايى است كه از صدوپنجاه سال پيش بر سرِ ما آمده و بايد خود را بتدريج از اين بلا رها كنيم. آن اين است كه از اوّلى كه پرتو علمِ جديد در اين كشور افتاد، نخبگان آن روز كشور، به فكر ترجمه افتادند. نه فقط ترجمه آثار علمى، بلكه حتّى فكر و انديشه ترجمهاى؛ همه چيز به صورت ترجمه از آنچه ديگران انجام دادند و خود را در چارچوب قالبهاى آنها درآوردن. اين گروه، مطلقاً جرأت ايجاد يك فضاى جديد علمى را به خود ندادند. نه فقط گفتند علم را از آنها بگيريم، بلكه معتقد بودند بايد فرهنگ و اخلاق و تفكّرات و عقايد سياسى و اجتماعى را هم از آنها بگيريم!
بيانات در ديدار جمعى از نخبگان علمی1381/07/03
بدترين مشكلِ يك كشور اين است كه تمدّن و هويّت خود را فراموش كند. ما بايد امروز در صدد ساختن تمدّن خود باشيم و باور كنيم كه اين ممكن است. در تبليغات گذشته اين كشور در خصوص ناتوانى ايرانى و توانايى غربيها آنقدر مبالغه شده كه امروز اگر كسى بگويد ما كارى كنيم كه غربيها به علم ما احتياج پيدا كنند، مىبينيد كه در دلها يك حالت ناباورى به وجود مىآيد: مگر چنين چيزى ممكن است؟ بله؛ من عرض مىكنم مىشود. شما همت كنيد پنجاه سال ديگر اينطورى شود. البته اين چيزها در كوتاهمدّت اتفاق نمىافتد؛ اما اگر شما امروز در راه درست قدم برداريد، هيچ اشكالى ندارد كه پنجاه سال ديگر، جهت اتوبان علم - كه امروز يكطرفه و از يك سو به سوى ديگر است - يا دو طرفه شود، يا يكطرفه و از اين سو به آن سو شود؛ چه مانعى دارد؟ مگر يك روز اينطور نبود؟ يك روز علم را غربيها از شرق و از همين ايران گرفتند. پايهگذار بسيارى از علومى كه امروز در دنيا رايج است، ايرانيها هستند. در رياضى، فيزيك، پزشكى، نجوم و بسيارى از علوم ديگر، ايرانيها پايهگذار بودند. اصلاً رنسانسِ اروپا بر اساس ترجمههايى كه در كشورها و مناطق اسلامى انجام گرفته بود، صورت گرفت. ما مىتوانيم اين را تصوّر كنيم كه يك روز ايران توليد كننده خلاقّ علم شود.
امروز همه همّت ما اين است كه نه فقط علم را، بلكه فرآوردههاى علمى و فناورى و خردهفناورى را از آنها ياد بگيريم و آن را در اينجا تقليد كنيم. اين كارى نيست كه يك ملت بايد به آن همّت بگمارد. البته اين كارها بايد بشود و چارهاى نيست. وقتى انسان چيزى را ندارد، آن را از كسى كه دارد، مىگيرد. وقتى ساخت آن را بلد نيست، از كسى كه آن را بلد است، ياد مىگيرد - در اين شكّى نيست - اما بايد راه نو و فكر نو و بنبستشكنى را وجهه همّت خود قرار دهد.
بيانات در ديدار جوانان استان اصفهان1380/08/12
در صد سال اخير، به معناى حقيقى كلمه، براى اين كشور هيچ كار اساسىاى قبل از انقلاب انجام نگرفته است. امروز در محيط دانشگاه چشم شما به حقايق علمى باز شده است؛ مىبينيد كه ما چقدر كارِ نكرده و راهِ نرفته داريم. مىشد اين راهها را رفت، مىشد با كاروان علم همراه شد، مىشد علم و عالم و دانشمند و تحقيق و استقلال در علم و تحقيق را در كشور آزمايش كرد؛ اما اين كار را نكردند؛ بلكه بعكس عمل كردند.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیركبیر1379/12/22
اين سؤال مهمى است. اين انقلاب بيش از ادّعا، آرمانهايى داشت. انقلاب نيامده بود كه براى مردم ايران پاسخگويى كند. انقلاب، انقلابِ خود مردم بود. مردم براى تحقّق آرمانهايى انقلاب كردند. اين آرمانها عبارت بود از ساختن يك ايران آباد و آزاد، داشتن مردمِ آگاه و برخوردار از عدالت اجتماعى، نجات از وابستگى و عقبماندگىِ علمى و استبداد و قهرى كه آن روز بر اين مملكت حكمفرما بود. مىپرسيد ما چقدر به اين اهداف رسيدهايم؛ من عرض مىكنم كه تحقّق اين اهداف، تدريجى است؛ چيزهايى است كه بايد براى آن تلاش و مجاهدت كرد و قدمبهقدم پيش رفت. نظام اسلامى، يك نظام پيشساخته مثل خانههاى پيشساخته نيست؛ نظامى است كه بايد آجر آجر و سنگ سنگ روى هم چيد و آن را بالا برد.
بيانات در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتى اميركبير1379/12/09
من كسى را به آنارشيزم علمى و به مهملگويى علمى توصيه نمىكنم. در هر زمينهاى، كسانى كه از دانشى برخوردار نيستند، اگر بخواهند به خيال خودشان نوآورى كنند، به مهملگويى مىافتند. ما در زمينه برخى از علوم انسانى و معارف دينى اين را مىبينيم. آدمهاى ناوارد بدون اينكه از ذخيره و سواد كافى برخوردار باشند، وارد ميدان مىشوند و حرف مىزنند و به خيال خودشان نوآورى مىكنند؛ كه در واقع نوآورى نيست، مهملگويى است. بنابراين در زمينه مسائل علمى، من اين را توصيه نمىكنم. بايد فراگرفت؛ اما نبايد صرفاً مصرف كننده فرآوردههاى علمى ديگران بود. بايد علم را به معناى حقيقى كلمه توليد كرد. البته اين كار، روشمندى و ضابطه لازم دارد. مهم اين است كه روح نوآورى علمى در محيط دانشگاه زنده شود و زنده بماند. خوشبختانه من اين شوق و ميل را در دانشجويان احساس كرده بودم و در اساتيد هم آن را مىبينم. اينها بايد دست به دست هم بدهد و سطح علمى كشور را بالا ببرد. آن وقتى كه علم با هدايت ايمان، عواطف صحيح و معرفت روشنبينانه و آگاهانه همراه شود، معجزههاى بزرگى مىكند و كشور ما مىتواند در انتظار اين معجزهها بماند.
من درباره تعبّد علمى و تسليم جزميگرىِ علمى در علوم مختلف شدن، اين اشاره را كردم. به طور علمى معتقدم كه يك خود آگاهى جمعى بايد در همه محيطهاى علمى نسبت به فرهنگ وارداتى و تحكّمآميز و زورگويانه غربى بهوجود آيد. اين مسأله تهاجم فرهنگىاى كه ما مطرح كرديم، بعضى كسان بهشدّت از آن آزرده شدند و گفتند چرا مىگوييد تهاجم فرهنگى!؟ در حالى كه تهاجم فرهنگى، وسط ميدان مشغول مبارز طلبيدن است، بعضى كسان سعى كردند آن را در گوشه و كنار پيدا كنند! اين تهاجم فرهنگى، مخصوص برخى از پديدههاى ظاهرى و سطحى نيست؛ مسأله اين است كه يك مجموعه فرهنگى در دنيا با تكيه به نفت، حقّ وتو، سلاح ميكروبى و شيميايى، بمب اتمى و قدرت سياسى مىخواهد همه باورها و چارچوبهاى مورد پسند خودش براى ملتها و كشورهاى ديگر را به آنها تحميل كند. اين است كه يك كشور گاهى به تفكّر و ذائقه ترجمهاى دچار مىشود. فكر هم كه مىكند، ترجمهاى فكر مىكند و فرآوردههاى فكرى ديگران را مىگيرد. البته نه فرآوردههاى دست اوّل؛ فرآوردههاى دست دوم، نسخ شده، دستمالى شده و از ميدان خارج شدهاى را كه آنها براى يك كشور و يك ملت لازم مىدانند و از راه تبليغاتى به آن ملت تزريق مىكنند و به عنوان فكر نو با آن ملت در ميان مىگذارند. اين براى يك ملت از هر مصيبتى بزرگتر و سختتر است.
بايد مغزهاى متفكّرِ استاد و دانشجوى ما بسيارى از مفاهيم حقوقى، اجتماعى و سياسى را كه شكل و قالب غربى آنها در نظر بعضى مثل وحى مُنزل است و نمىشود دربارهاش اندك تشكيكى كرد، در كارگاههاى تحقيقاتىِ عظيمِ علوم مختلف حلاجى كنند؛ روى آنها سؤال بگذارند؛ اين جزميتها را بشكنند و راههاى تازهاى بيابند؛ هم خودشان استفاده كنند و هم به بشريت پيشنهاد كنند. امروز كشور ما محتاج اين است؛ امروز انتظار كشور ما از دانشگاه اين است. دانشگاه بايد بتواند يك جنبش نرمافزارىِ همهجانبه و عميق در اختيار اين كشور و اين ملت بگذارد تا كسانى كه اهل كار و تلاش هستند، با پيشنهادها و با قالبها و نوآوريهاى علمىِ خودى بتوانند بناى حقيقى يك جامعه آباد و عادلانه مبتنى بر تفكّرات و ارزشهاى اسلامى را بالا ببرند. امروز كشور ما از دانشگاه اين را مىخواهد. دانشگاه را مشغول چه كارى كنند كه دانشجو و استاد را از اين راه باز بدارند؟ يقين بدانيد يكى از چيزهايى كه امروز مورد توجّه سرويسهاى اطّلاعاتى است، اين نكته است كه ببينند چگونه مىتوانند دانشجوى بيدار و دانشگاه آگاه ايرانى را از آن راهى كه مىتواند به اعتلاى كشور بينجامد، منصرف كنند و مانعش بشوند.
بيانات در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتى اميركبير1379/12/09
من البته درباره تفكّر و فرهنگ وارداتى غرب بارها صحبت كردهام. بعضى ممكن است اين را حمل بر نوعى تعصّب و لجبازى كنند. نه؛ اين تعصّب و لجبازى نيست. براى به زنجير كشيدن يك ملت، هيچ چيزى ممكنتر و سهلتر از اين نيست كه قدرتمندان عالم بتوانند باورهاى آن ملت و آن كشور را بر طبق نيازهاى خودشان شكل دهند. هر باورى كه يك ملت را به اتّكاى به خود، اعتماد به نفس، حركت به جلو و تلاش براى استقلال و آزادى وادار كند، دشمن خونى آن، كسانى هستند كه مىخواهند با قدرت متمركز، همه دنيا را در اختيار بگيرند و به نفع خودشان همه بشريت را استثمار كنند. لذا با آن فكر مبارزه مىكنند. در نقطه مقابلش، سعى مىكنند با راهها و شيوههاى مختلف، افكار و باورها و جهتگيريهايى را در ميان آن ملت ترويج كنند كه به گونهاى بينديشد كه آنها مىخواهند. وقتى آنطور انديشيد، آنگونه هم عمل و حركت خواهد كرد. اين يك ابزار بسيار رايج است؛ تئورىسازى استعمارى. اين كار را از اوّلِ انقلاب در ايران كردهاند و امروز هم مىكنند. در جاهاى ديگر دنيا هم انجام دادهاند؛ مخصوص اين دوران هم نيست.
در قرن نوزدهم، ان
:: موضوعات مرتبط:
رهبری،
،
برچسبها: بیانات رهببر در مورد استقلال علمی, پيام به كنگره عظيم حج, بيانات در ديدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهى, بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران,