صهیون ستیزی+دانلود
صهیون ستیزی+دانلود
antizionism

 

 

بنیان های فتنه دجال

فتنه دجال،بزرگترین وخطرخیزترین فتنه ای خواهد بود که جهان آفرینش ونسل آدمی به خود دیده است.به عبارتی دیگر،فتنه دجال،تکامل یافته تمام فتنه ها درطول تاریخ بشروپیشرفته ترین وگمراه کننده ترین فتنه هاست؛تاجایی که میتوان گفت: تمام فتنه ها یپیشین درطول تاریخ بشری هر کدام قطعه ای برای ساختن وتکمیل((پازل فتنه دجال))بوده است:

هیچ فتنه کوچک وبزرگی دردنیابه وجود نیامده است مگربرای شکل گیری فتنه دجال.(نبی گرامی اسلام)

 

قتل عام ملتها،چپاول ثروتها،لجام گسیختن ازشهوت ها

بنیانهای فتنه ی دجال برقتلعام وخونریزی،چپاول وغارت اموال،شهوت پرستی وفسادجنسی استوارگشته است:

چهارفتنه درپیشرویتان میباشد: درفتنه نخست خونریزی حلال شمرده می شود،درفتنه دوبعلاوه برخونریزی،چپاول اموال حلال شمرده میشود؛درفتنه سوم علاوه برخونریزی وچپاول اموال،تجاوزبه عنف وناموس حلال شمرده میشود؛وآنگاه فتنه چهارم،فتنه دجال خواهد بود.

درحقیقت،قتلعام ملتها چپاول ثروت هالجام گسیختی شهوت ها،قطعه های اصلی درشکل گیری ((پازل دجال)) همان عظیم ترین فتنه جهان،خواهد بود.

 

زن پرستی،عقل ستیزی،ثروت طلبی

امام علی (علیه السلام) درحدیثی هشداربخش،بنیان فتنه هایی را که دجال ازعظیم ترین آنهاست،درسه امرمعرفی فرموده اند:

بنیان فتنه هاسه چیزاست: زن دوستی که آن شمشیرشیطان است؛شرابخواری که آن دام شیطان است؛وثروت دوستی که آن نیزه شیطان است.

((حُبّ النّساء))به معنای محبت وگرایش افراطی نسبت به زنان وجذابیت های زنانگی است که دردوران معاصرباگرایش ((فیمینیسم؛زنگرایی وزن سالاری)) درنظام مادی گری وباگرایش افراطیَ((زنپرستی ولذت جویی)) درآیین شیطان پرستی مطابقت دارد؛

((شرب الخمر)) به معنای گرایش به سوی عقل ستیزی با استفاده از مست کننده ها می باشد که میتواند تمام مشروبات الکلی مست کننده،وتمام گونه های مواد مخدر و روان گردان رادربرگیرد؛

((حبّ الدّرهم والدّ ینار)) به معنای محبت افراطی به ثروت طلبی است که مهم ترین مصادق آنرا می توان نظام مادّی گرایی محض که برمردم جهان سیطره یافته است،برشمرد.

بنیان های اصلی فتنه دجال راتابدین جا می توان برشمرد:

1.خونریزی عمومی وقتل عام ملت ها؛

2.ثروت طلبی وچپاول اموال وثروت ها؛

3.لذت جویی ولجام گسیختی شهوت ها؛

4.عقل ستیزی بااستفاده ازمشروبات مست کننده،موادتحدیرکننده وروانگردانها.

فتنه ی عظیم دجال دارای بنیان هاومحورهای مهم دیگری است که درادامه ی نوشتاربه طورتفصیلی بدان خواهیم پرداخت؛ بنیان هایی شگفت که خلاصه وار عبارتنداز:

5.ادعای خدایی وربوبیت؛

6.استخدام جنیان وشیاطین؛

7. استفاده گسترده ازسحروجادو؛

8. ترویج شکم پرستی وسوءاستفاده ازعنصرغذا؛

9.بهره گیری ازتصویرسازی های دروغ دجال که باآنها زشت را زیبا وزیبا را زشت، بهشت را جهنم وجهنم رابهشت ودریک کلام حق راباطل وباطل راحق جلوه میدهد؛

 

 

 

دجال وادعای ربوبیت

داعیه ی خدایی و پندار ربوبیت، از اصلی ترین ویژگی های دجال است. دجال در ابتذا داعیه دار نبوت می گردد و آن گاه به تدریج ادعای خدایی می نماید؛ تا جایی که با بالا ترین اوج صدایش در میان تمام مردم جهان ندای «  انأ ربکم الاعلی» سر می دهد:

دوستان و اولیا من، به سویم بشتابید!همانا من برترین و والا ترین پروردگار شمایم که شما را آفرید و تناسب بخشید و تقدیر کرد و هدایت نمود.

دجال با استفاده از ابزار هایی که در اختیار دارد این ندای فرا گیر را به گوش تمام جنیان و انسیان و تمام شیاطین در شرق و غرب عالم، می رساند تا هر یک از آنان به زبان دجال با استفاده از سحر و شعبده و جادو و با تصرف در چشم مردمان کارهای شگفت انگیزی به انجام می رساند وبا تکیه و استناد بدان کار ها خود را پروردگار جهان بر می شمارد.او به ظاهر در حرکت خورشید تصرف می نماید و به ظاهر آن را به حرکت یا سکون وا می دارد و ندا می دهد:«من پروردگار جهانیانم.این خورشید به اجازه ورخصت من حرکت می کند آیا مایلید آن را از حرکت باز دارم؟» آن گاه خورشید را (به ظاهر) آن چنان از حرکت باز می دارد که یک روز مانند یک ماه جلوه می کند سپس می گوید:«آیا مایلید که اینک آن را به حرکت وادار نمایم؟ پس خورشید را چنان به حرکت در می آورد که یک روز همچون یک ساعت جلوه می نماید.

در مقامی دیگر ، دجال بر شخصی تسلط می یابد که به ظاهر اورا می کشد وزنده می نماید . آن گاه می گوید: «آیا من پروردگارتان نیستم که زنده می نمایم و می میرانم؟!»

در این میان آنان که داعیه ی خدایی و ربوبیت دجال را می پذیرند، در دریای فساد و تباهی و فتنه غرق می گردند و آنان که از وی روی بر می گردانند  به یکتایی و وحدانیت پروردگار هستی اقرار می نمایند از فتنه و فساد دجال محفوظ نگه داشته می شوند.

  زنی پس از باور به خدایی دجال نزد او می آید و از او می خواهد همسرش را زنده گرداند. دجال شیطانی رافرا می خواند  تا به چهره ی همسر آن زن پیش روی او ظاهر شود. آن  زن، شیطان ممثّل شده را به جای همسر زنده شده خویش با ور می کند...تا جایی که با آن شیطان ادامه ی زندگی می کند وبا او هم بستر می شود غافل از این که با شیطان هم آغوش و هم بستر گشته است... وبدین سان پیروان دجال و اقرار کنندگان به خدایی او ، با شیطان قرین و همنشین می گردند و خانه هایشان از شیاطین پر و لبریز می گردد.

{  وهر آن که از یاد خدای رحمان دوری گزیند، شیطانی را بر او بر می گماریم تا همواره قرین و همنشین او باشد}

مردان عرب  پس از اقرا به ربوبیت دجال از او تمنا می کنند شتران و گوسفندانشان را که در طول دوران قحطی و خشک سالی تلف شده اند زنده کند و به آن ها باز گرداند. دجال گروهی از شیاطین را که به چهره ی شتران و گوسفندان در آمده اند، به آن ها می بخشد و آنان با سرور وشادمانی می گویند : «اگر او خدای ما نبود ، شتران وگوسفندان ما را زنده نمی ساخت !!»

 

دجال و استخدام جنیان و شیاطین

از جمله نعمت هایی که پروردگار هستی در اختیار حضرت سلیمان نهاد، قدرت تسخیر جنیان وبه خدمت گرفتن ایشان در راستای اهداف و رسالت های الهی اش بود:

و من الشیاطین من یغوثون له و یعلمون عملاً دون ذلک؛(انبیاء«21»82)

و برخی جنیان را مسخر سلیمان کردیم تا برای او به دریا غوّاصی کنند و یا به کارهای دیگری در دستگاه او بپردازند.

در فرهنگ قرآنی و روایی از جنیان با عنوان شیاطین یاد می شود.

پس از خروج دجال، انبوهی از جنیان و شیاطین جهان با او بیعت می کنند و در خدمت او قرار می گیرند وبا تمام وجود وی را در تحقق اهداف شیطانی اش یاری می رسانند. آنان با تمثل یافتن به انسان هایی که دجال اراده می کند، او را در اثبات ادعای خدایی اش کمک می کنند.

دجال خطاب به مردی اعرابی می گوید:« اگر اینک با چشمان خود ببینی که پدر و مادرت زنده می کنم، آیا شهادت می دهی که من پروردگار توام؟!» او قبول می کند و آنگاه دو شیطان به دستور دجال، در چهره ی پدر و مادر وی تمثّل می یابند ودر مقابلش ظاهر می شوند و خطاب به او می گویند:« ای فرزند از او پیروی کن که همو پروردگار توست!!»

شیاطین، به دستور دجال حتی به صورت حیوانات نیز تمثل می یابند.

جنیانی که با دجال بیعت کرده و در خدمت او قرار گرفته اند، گنج های زمین را برای او استخراج می کنندو حتی در قتل عام مردم به دستور او شرکت می کنند.

 

حجت های الهی بر ضد دجال

پروردگار هستی، برای اتمام حجت بر مردم جهان رسولانی را بر می انگیزاند تادر هر زمان و هر مکان، کذب و درغ گویی دجال را در ادّعای خدایی اش بر ملا سازد و مردم را  از فساد و فتنه انگیزی او انذار دهند. رسولان برانگیخته شده برای تکذیب دجال عبارتند از:

1. حضرت یسع، پیامبر الهی که همه جا به دنبال دجال می رود و مردم را از او بر حذر می دارد و می گوید:

این فرد، مسیح دروغ گوست . از او دوری کنید، لعنت خدا بر او باد!!

2. زنی که پیش از ورود دجال به هر نقطه ی جهان به آن جا می رود و مردم را از حیله ها، دروغ ها، فتنه ها، سحر ها و فساد انگیزی های او هشدار می دهد .

3. رسول ویژه ی الهی برای رسواسازی دجال که نذیر نامیده می شود و با سفر به تمام نقاط جهان همه را به ظهور دجال و فتنه گری و فساد انگیزی او خبر می دهد. هموست که خبر خروج دجال و لشکریا ن او را به سپاهیان حضرت مهدی روحی فداه در بیت المقدس می رساند. آنان به نذیر الهی اعلام می دارند که به طور کامل و قتال با لشگریان آماده اند و از او می خواهند که نزد آنان بماند. او رسالت خویش را آگاه سازی مردم جهان از فتنه های دجال معرفی می نماید و از نزد ایشان باز می گردد.به هنگام بازگشت از بیت المقدس، نیرو های دجال نذیر را شناسایی و دستگیر می کنند و به نزد دجال می برند. دجال می گوید : « این مرد می پندارد که من از غلبه بر او ناتوانم. اینک او را با بدترین و دردناک ترین  نوع مرگ به قتل برسانید!!» پس از صدور این فرمان جلادان نذیر را با اره قطعه قطعه می کنند.

آن گاه دجال رو به لشگریان و پیروان خود می کند  و می گوید:« اینک اگر او را زنده سازم آیا یقین می یابید  که من پروردگار شمایم؟» آنان می گویند:«ما باور داریم که تو پروردگار مایی و دوست می داریم که بر یقین ما افزوده شود». نذیر با اشاره ی دجال اما به اذن و رخصت الهی، از جا بر می خیزد ، در حالی که خداوند چنین رخصتی را به دجال برای زنده ساختن احدی دیگر نمی دهد . در آن هنگام دجال خطاب به نذیر می گوید:« آیا من نبودم  تو را میراندم و زنده ساختم ؟!اینک دریافتی که من پروردگار توام!» او می گوید:« اینک یقینم به پروردگار یکتای خویش افزون گشت . من همانم که رسول خدا مرا بشارت داد که به دست تو به قتل می رسم و آنگاه به اذن و رخصت خداوند زنده می شوم. خداوند احدی دیگر را به جز من برای تو زنده نخواهد ساخت».

پس از آن خداوند پوششی کامل و نامرئی از سرب برای نذیر قرار می دهد ؛ به طوری که شمشیر و خنجر و سنگ و هیچ سلاحی از لشگریان دجال بر او اثر نمی کند وبه او آسیبی نمی رسد.

دجال دستور می دهد او را در آتش من بیفکنید . او را در کوهی از آتش گداخته می افکنند، اما خداوند  کوه آتش را برای او بهشتی خرم و سرسبز  تبدیل می گرداند. واینجاست که مردم در صداقت و حقانیت دجال تردید  می کنند .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: آخرالزمان، ،

برچسب‌ها: دجال, دجال شناسي,
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 8 دی 1390 توسط محمدرسول اسماعیل پور